عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 373

1. جان رفت و سوزد از تو دل ناتوان هنوز

2. شد خاک دیدهٔ مژه ام خون فشان هنوز

3. ای عالم فراغ، مروت، که هست زان

4. جان های زخم خورده ز پی دوان هنوز

5. خاکم به باد رفت سراسیمه هر طرف

6. می جوید از دلم غم عشقت نشان هنوز

7. از تیرِ کاری تو به خون می تپد دلم

8. افکنده غمزهٔ تو به بازو کمان هنوز

9. تابوت من روان شد و بهر وداع او

10. جان گریه ناک مانده از آن آستان هنوز

11. عرفی اگر چه خفت به خلوت سرای خاک

12. بندد رهم ز خوی تو راه فغان هنوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گوی زمین ربوده چوگان عدل اوست
* وین برکشیده گنبد نیلی حصار هم
شعر کامل
حافظ
* آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
* بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی
* در پرده حجاز بگو خوش ترانه‌ای
* من هدهدم صفیر سلیمانم آرزوست
شعر کامل
مولوی