عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4

1. به گاه جلوه از آن ماه روی زیبا را

2. که جان ز شرم نماید ز آستین ما را

3. نظر به حال دل آن پر غرود نگشاید

4. که سیر دیده نبیند متاع یغما را

5. امید مغفرتت بس مرا که هم امروز

6. که می کشد غمت انتقام فردا را

7. به این جمال چو آیی برون به معجز عشق

8. ز کام خلق برم لذت تماشا را

9. لبت به خنده مرا می کشد، چه بد بختم

10. که داده خوی اجل، بخت من مسیحا را

11. چو یوسفم گذرد در بهشت بر صف حور

12. نشان دهم به تو هر گام صد زلیخا را

13. اگر اجازت عرفی اشاره فرماید

14. تهی کنم ز گهر گنج رمز ایما را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دست فلک ز کارم وقتی گره گشاید
* کز یکدیگر گشایی زلف گره گشا را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد
* ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش
شعر کامل
سعدی
* شد کاسه دریوزه همه ناف غزالان
* تا نکهت آن زلف به صحرای ختن رفت
شعر کامل
صائب تبریزی