عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 525

1. بوستان پژمرده گردد، از دل ناشاد من

2. یاسمن را خنده بر لب سوزد از فریاد من

3. باغبان عشق می گوید که خاکستر شود

4. شانهٔ باد صبا در طرهٔ شمشاد من

5. گفتم آیین مغان پر ذوق بر باز آمدن

6. عشق گفت آیین مجنون من و فرهاد من

7. کفر نی، اسلام نی، اسلام کفر آمیز نی

8. حکمت ایزد ندانم چیست در ایجاد من

9. صد بت از هر ذره نشناسی و ماند مایه ای

10. گر کنی ای برهمن گلگشت کفر آباد من

11. عرفی از من گر ملولی سعی در خونم مکن

12. سیل غم را التفاتی نیست با بنیاد من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
* جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
شعر کامل
سنایی
* تیره روزان جهان را به چراغی دریاب
* تا پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
* بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
شعر کامل
سعدی