عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 551

1. ای که سر تا قدمم را به جنون داشته ای

2. تا مرا داشته ای، غرقه به خون داشته ای

3. سر انصاف تو گردیم که با این همه حسن

4. از دل ما طمع صبر و سکون داشته ای

5. گر دلیرانه بتازی به من ای چرخ رواست

6. تا تو در معرکه ای خصم زبون داشته ای

7. نوش کن خون دلم تا بشناسی ای خضر

8. که تو در چشمهٔ حیوان همه خون داشته ای

9. دل عرفی بخر از خویش و به خورشید فروش

10. تا ببینی به چه می ارزد و چون داشته ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
* نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
شعر کامل
حافظ
* ز افسون و از جادوی برتری
* جهاندار و بر داوران داوری
شعر کامل
فردوسی
* شکر خوشست ولیکن حلاوتش تو ندانی
* من این معامله دانم که طعم صبر چشیدم
شعر کامل
سعدی