عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 550

1. از سفر می آیی و تاراج عزت کرده ای

2. کاروان حسن یوسف نیز غارت کرده ای

3. در کجا هست این چنین معموره ای، انصاف ده

4. شهر دل ها دیده را یغمای راحت کرده ای

5. چون گوارا نیستی ای غم چرا در کام ما

6. همچو آسایش پیا پی بی حلاوت کرده ای

7. شادا بادا روحت ای مجنون که هنگام وفا

8. در حق من، درد بی درمان، نصیحت کرده ای

9. این صفا اسلامیان را نیست، ای زاهد مکن

10. با مغان در سومنات امروز طاعت کرده ای

11. ذرهٔ دنیا به صد جان می فروشم، بیع کن

12. ای که از بی مایگی اظهار همت کرده ای

13. عرفی از ننگ شریکان لب فروبستن خطاست

14. چون توانی ترک شهرت کن که شهرت کرده ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
* غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
شعر کامل
حافظ
* بی‌دلان را نرگس گویای تو خاموش کرد
* عاشقان را کرد گویا پستهٔ خاموش تو
شعر کامل
سنایی
* صبح محشر سر زد و تخم امیدم سر نزد
* در چه ساعت یارب این یوسف به چاه افتاده است؟
شعر کامل
صائب تبریزی