پروین اعتصامی_دیوانمثنوی,تمثیل و مقطع (فهرست)

شمارهٔ 11-آئین آینه

1. وقت سحر، به آینه‌ای گفت شانه‌ای

2. کاوخ! فلک چه کجرو و گیتی چه تند خوست

3. ما را زمانه رنجکش و تیره روز کرد

4. خرم کسیکه همچو تواش طالعی نکوست

5. هرگز تو بار زحمت مردم نمیکشی

6. ما شانه می‌کشیم بهر جا که تار موست

7. از تیرگی و پیچ و خم راههای ما

8. در تاب و حلقه و سر هر زلف گفتگوست

9. با آنکه ما جفای بتان بیشتر بریم

10. مشتاق روی تست هر آنکسی که خوبروست

11. گفتا هر آنکه عیب کسی در قفا شمرد

12. هر چند دل فریبد و رو خوش کند عدوست

13. در پیش روی خلق بما جا دهند از انک

14. ما را هر آنچه از بد و نیکست روبروست

15. خاری بطعنه گفت چه حاصل ز بو و رنگ

16. خندید گل که هرچه مرا هست رنگ و بوست

17. چون شانه، عیب خلق مکن موبمو عیان

18. در پشت سر نهند کسی را که عیبجوست

19. زانکس که نام خلق بگفتار زشت کشت

20. دوری گزین که از همه بدنامتر هموست

21. ز انگشت آز، دامن تقوی سیه مکن

22. این جامه چون درید، نه شایستهٔ رفوست

23. از مهر دوستان ریاکار خوشتر است

24. دشنام دشمنی که چو آئینه راستگوست

25. آن کیمیا که میطلبی، یار یکدل است

26. دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست

27. پروین، نشان دوست درستی و راستی است

28. هرگز نیازموده، کسی را مدار دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مدتی چون غنچه در خون جگر پیچیده ام
* تا درین گلزار چون گل یک دهن خندیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل چه داند که درد بلبل چیست؟
* او همین کار رنگ و بو داند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
* پیداست نگارا که بلند است جنابت
شعر کامل
حافظ