رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد اول (فهرست)

شمارهٔ 10-غرق تمنای تو ام

1. در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم

2. گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم

3. در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل

4. من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم

5. اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای

6. آخر به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم

7. زآن رو ستانم جام را آن مایه آرام را

8. تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم

9. از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او

10. تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم

11. روشنگری افلاکیم چون آفتاب از پاکیم

12. خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم

13. غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام

14. من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم

15. دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی

16. چند از غم دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مخدوم شمس دین است تبریز رشک چین است
* اندر بهار حسنش شاخ و شجر به رقص آ
شعر کامل
مولوی
* دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
* کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* با همه مشک‌فشانی نتواند سنبل
* که خم زلف تو را بیند و تابی نزند
شعر کامل
هلالی جغتایی