رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد دوم (فهرست)

شمارهٔ 4-پایان شب

1. رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز

2. غرق گل است بسترم از بوی او هنوز

3. دوران شب ز بخت سیاهم بسر رسید

4. نگشوده تاری از خم گیسوی او هنوز

5. از من رمید و جای به پهلوی غیر کرد

6. جانم نیارمیده به پهلوی او هنوز

7. دردا که سوخت خار و خس آشیان ما

8. نگرفته خانه در چمن کوی او هنوز

9. روزی فکند یار نگاهی بسوی غیر

10. باز است چشم حسرت من سوی او هنوز

11. یکبار چون نسیم صبا بر چمن گذشت

12. می آید از بنفشه و گل بوی او هنوز

13. روزیکه داد دل به گل روی او رهی

14. مسکین نبود باخبر از خوی او هنوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد
* یارب چه نهادند در این شکر و بادام
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دانی که در شریعت ما کیست کشتنی
* بیگانه‌ای که هیچ نگشت آشنای تو
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سخنوران ز سخن پیش تو فرو مانند
* چنان کسیکه به پیمانه خورده باشد بنگ
شعر کامل
فرخی سیستانی