لینک اشتراک گذاری
کپی شد
رهی معیری_دیوانابیات پراکنده
شمارهٔ 1-باید خریدارم شوی : باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
شمارهٔ 2-نیش و نوش : کس بهره از آن تازه بر و دوش ندارد
شمارهٔ 3-تلخکامی : داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
شمارهٔ 4-دریای تهی : در جام فلک باده بی دردسری نیست
شمارهٔ 5-رنج زندگی : هزار شکر که از رنج زندگی آسود
شمارهٔ 6-آواره : جز کوی تو جای من آواره ندارم
شمارهٔ 7-به اقتفای خواجه : هنوز مشت خسی بهر سوختن باقی است
شمارهٔ 8-سایهٔ هما : چشم تو نظر بر من بی مایه فکنده است
شمارهٔ 9-نیرنگ نسیم : نرم نرم از چاک پیراهن تنش را بوسه داد
شمارهٔ 10-بی‌نصیب : کنج غم هست اگر بزم طرب جایم نیست
شمارهٔ 11-فریب : چاره من نمی کنی چون کنم و کجا برم؟
شمارهٔ 12-اندام او : به مهرو ماه چه نسبت فرشته روی مرا؟
شمارهٔ 13-آتش گل : چو من ز سوز غمت جان کس نمی‌سوزد
شمارهٔ 14-چشم نیلی : نیلگون چشم فریب انگیز رنگ آمیز تو
شمارهٔ 15-مستی و مستوری : از خون دل چو غنچهٔ گل پاک دامنان
شمارهٔ 16-صبح پیری : تا بر آمد صبح پیری پایم از رفتار ماند

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
* آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت
شعر کامل
حافظ
* در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
* بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* شاه آن نیست که ملکی به سپاهی گیرد
* شاه آنست که بر ملک دلی باشد شاه
شعر کامل
وحشی بافقی