رهی معیری_دیوانابیات پراکنده (فهرست)

شمارهٔ 13-آتش گل

1. چو من ز سوز غمت جان کس نمی‌سوزد

2. که عشق خرمن اهل هوس نمی‌سوزد

3. در آتشم من و این مشت استخوان بر جاست

4. عجب که سینه ز سوز نفس نمی‌سوزد

5. ز داغ و درد جدایی کجا خبر داری؟

6. تو را که دل به فغان جرس نمی‌سوزد

7. ز بس که داغ تو دارم چو لاله بر دل تنگ

8. دلم به حال دل هیچکس نمی‌سوزد

9. به جز من و تو که در پای دوست سوخته‌ایم

10. رهی ز آتش گل؛ خار و خس نمی‌سوزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
* که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* همای بر همه مرغان از آن شرف دارد
* که استخوان خورد و جانور نیازارد
شعر کامل
سعدی
* به چندین دست نتوانست مژگانش نگه دارد
* ز افتادن به هر جانب نگاه نیم مستش را
شعر کامل
صائب تبریزی