رضی‌الدین آرتیمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 14

1. عشقی بتازه باز گریبان گرفته است

2. آه این چه آتش است که در جان گرفته است

3. ایدل ز اضطراب زمانی فرو نشین

4. دستم بزور دامن جانان گرفته است

5. آن لعل آبدار ز تسخیر کائنات

6. خاصیت نگین سلیمان گرفته است

7. از هر طرف که میشنوم بانگ غرقه است

8. دریای عشق بین که چه طوفان گرفته است

9. دارد سر خرابی عالم به گریه باز

10. این دل که، همچو شام غریبان گرفته است

11. آه و فغان شیونیانم بلند شد

12. گویا طبیب دست ز درمان گرفته است

13. نیلی قبا و طره پریشان و سینه چاک

14. آئین ماتمم به چه سامان گرفته است

15. صوفی بیا که کعبهٔ مقصود در دلست

16. حاجی به هرزه راه بیابان گرفته است

17. یا رب کجا رویم که در زیر آسمان

18. هر جا که میرویم چو زندان گرفته است

19. نتوان گشودنش به نسیم ریاض جلد

20. آندل که در فراق عزیزان گرفته است

21. کافر چنین مباد ندانم رضی تو را

22. دود دل کدام مسلمان گرفته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه فضل و علم گرد آرم؟ چو رو در عشق او آرم
* به بصره چو کشم خرما؟! به کرمان چون برم زیره
شعر کامل
مولوی
* گر من از عهدت بگردم ناجوانمردم نه مردم
* عاشق صادق نباشد کز ملامت سر بخارد
شعر کامل
سعدی
* بند بگسل باش آزاد ای پسر
* چند باشی بند سیم و بند زر
شعر کامل
مولوی