سعدی_بوستانباب نهم در توبه و راه صواب (فهرست)

شمارهٔ 16-حکایت مست خرمن سوز

1. یکی غله مرداد مه توده کرد

2. ز تیمار دی خاطر آسوده کرد

3. شبی مست شد و آتشی برفروخت

4. نگون بخت کالیوه، خرمن بسوخت

5. دگر روز در خوشه چینی نشست

6. که یک روز جوز خرمن نماندش به دست

7. چو سرگشته دیدند درویش را

8. یکی گفت پروردهٔ خویش را

9. نخواهی که باشی چنین تیره روز

10. به دیوانگی خرمن خود مسوز

11. گر از دست شد عمرت اندر بدی

12. تو آنی که در خرمن آتش زدی

13. فضیحت بود خوشه اندوختن

14. پس از خرمن خویشتن سوختن

15. مکن جان من، تخم دین ورز و داد

16. مده خرمن نیک نامی به باد

17. چو برگشته بختی در افتد به بند

18. از او نیک‌بختان بگیرند پند

19. تو پیش از عقوبت در عفو کوب

20. که سودی ندارد فغان زیر چوب

21. برآر از گریبان غفلت سرت

22. که فردا نماند خجل در برت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دشمن جفا بردی از بهر دوست
* که تریاک اکبر بود زهر دوست
شعر کامل
سعدی
* خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
* خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
* گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را
شعر کامل
سعدی