سعدی_بوستانباب اول در عدل و تدبیر و رای (فهرست)

شمارهٔ 38-گفتار اندر دفع دشمن به رای و تدبیر

1. میان دو بد خواه کوتاه دست

2. نه فرزانگی باشد ایمن نشست

3. که گر هر دو باهم سگالند راز

4. شود دست کوتاه ایشان دراز

5. یکی را به نیرنگ مشغول دار

6. دگر را برآور ز هستی دمار

7. اگر دشمنی پیش گیرد ستیز

8. به شمشیر تدبیر خونش بریز

9. برو دوستی گیر با دشمنش

10. که زندان شود پیرهن بر تنش

11. چو در لشکر دشمن افتد خلاف

12. تو بگذار شمشیر خود در غلاف

13. چو گرگان پسندند بر هم گزند

14. بر آساید اندر میان گوسفند

15. چو دشمن به دشمن بود مشتغل

16. تو با دوست بنشین به آرام دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باد بهار می‌وزد از گلستان شاه
* و از ژاله باده در قدح لاله می‌رود
شعر کامل
حافظ
* ناخن من آبروی تیشه فرهاد ریخت
* آه اگر شیرین به چشم کوهکن بیند مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل چو بیناست، چه غم دیده اگر نابیناست؟
* خانه آینه را روشنی از روزن نیست
شعر کامل
صائب تبریزی