سعدی_بوستانباب دوم در احسان (فهرست)

شمارهٔ 21-حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر(ص)

1. شنیدم که طی در زمان رسول

2. نکردند منشور ایمان قبول

3. فرستاد لشکر بشیر نذیر

4. گرفتند از ایشان گروهی اسیر

5. بفرمود کشتن به شمشیر کین

6. که ناپاک بودند و ناپاکدین

7. زنی گفت من دختر حاتمم

8. بخواهید از این نامور حاکمم

9. کرم کن به جای من ای محترم

10. که مولای من بود از اهل کرم

11. به فرمان پیغمبر نیک رای

12. گشادند زنجیرش از دست و پای

13. در آن قوم باقی نهادند تیغ

14. که رانند سیلاب خون بی دریغ

15. بزاری به شمشیر زن گفت زن

16. مرا نیز با جمله گردن بزن

17. مروت نبینم رهایی ز بند

18. به تنها و یارانم اندر کمند

19. همی گفت و گریان بر اخوان طی

20. به سمع رسول آمد آواز وی

21. ببخشیدش آن قوم و دیگر عطا

22. که هرگز نکرد اصل و گوهر خطا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنفشه زان در آب انداخت قلاب
* که ماهی‌بد ز عکس بید در آب
شعر کامل
وحشی بافقی
* تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
* به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
شعر کامل
سعدی
* ز رنگ آمیزی باد خزانی
* چو شد برگ درختان زعفرانی
شعر کامل
وحشی بافقی