سعدی_بوستانباب چهارم در تواضع (فهرست)

شمارهٔ 19-حکایت زاهد تبریزی

1. عزیزی در اقصای تبریز بود

2. که همواره بیدار و شب خیز بود

3. شبی دید جایی که دزدی کمند

4. بپیچید و بر طرف بامی فگند

5. کسان را خبر کرد و آشوب خاست

6. ز هر جانبی مرد با چوب خاست

7. چو نامردم آواز مردم شنید

8. میان خطر جای بودن ندید

9. نهیبی از آن گیر و دار آمدش

10. گریز به وقت اختیار آمدش

11. ز رحمت دل پارسا موم شد

12. که شب دزد بیچاره محروم شد

13. به تاریکی از پی فراز آمدش

14. به راهی دگر پیشباز آمدش

15. که یارا مرو کاشنای توام

16. به مردانگی خاک پای توام

17. ندیدم به مردانگی چون تو کس

18. که جنگاوری بر دو نوع است و بس

19. یکی پیش خصم آمدن مردوار

20. دوم جان به دربردن از کارزار

21. بدین هر دو خصلت غلام توام

22. چه نامی که مولای نام توام؟

23. گرت رای باشد به حکم کرم

24. به جایی که می‌دانمت ره برم

25. سرایی است کوتاه و در بسته سخت

26. نپندارم آن جا خداوند رخت

27. کلوخی دو بالای هم برنهیم

28. یکی پای بر دوش دیگر نهیم

29. به چندان که در دستت افتد بساز

30. ازان به که گردی تهیدست باز

31. به دلداری و چاپلوسی و فن

32. کشیدش سوی خانهٔ خویشتن

33. جوانمرد شب رو فرو داشت دوش

34. به کتفش برآمد خداوند هوش

35. بغلطاق و دستار و رختی که داشت

36. ز بالا به دامان او در گذاشت

37. وزان جا برآورد غوغا که دزد

38. ثواب ای جوانان و یاری و مزد

39. به در جست از آشوب دزد دغل

40. دوان، جامهٔ پارسا در بغل

41. دل آسوده شد مرد نیک اعتقاد

42. که سرگشته‌ای را برآمد مراد

43. خبیثی که بر کس ترحم نکرد

44. ببخشود بر وی دل نیکمرد

45. عجب ناید از سیرت بخردان

46. که نیکی کنند از کرم با بدان

47. در اقبال نیکان بدان می‌زیند

48. وگرچه بدان اهل نیکی نیند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو
* کجا سلم و تور و فریدون کجاست
* همه ناپدیدند با خاک راست
شعر کامل
فردوسی
* یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
* دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
شعر کامل
حافظ