سعدی_بوستانباب چهارم در تواضع (فهرست)

شمارهٔ 2-حکایت در این معنی

1. یکی قطره باران ز ابری چکید

2. خجل شد چو پهنای دریا بدید

3. که جایی که دریاست من کیستم؟

4. گر او هست حقا که من نیستم

5. چو خود را به چشم حقارت بدید

6. صدف در کنارش به جان پرورید

7. سپهرش به جایی رسانید کار

8. که شد نامور لؤلؤ شاهوار

9. بلندی از آن یافت کو پست شد

10. در نیستی کوفت تا هست شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرکه از پوست در آغاز نیامد بیرون
* همچو بادام نپیوست به قند آخر کار
شعر کامل
صائب تبریزی
* آسوده گر از سنگ شد، از ارّه جدا نیست
* نخلی که درین باغ، ثمر هیچ ندارد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ترا کارهای درشتست پیش
* گهی گرگ باید بدن گاه میش
شعر کامل
فردوسی