سعدی_بوستانباب هشتم در شکر بر عافیت (فهرست)

شمارهٔ 2-حکایت

1. جوانی سر از رأی مادر بتافت

2. دل دردمندش به آذر بتافت

3. چو بیچاره شد پیشش آورد مهد

4. که ای سست مهر فراموش عهد

5. نه در مهد نیروی حالت نبود

6. مگس راندن از خود مجالت نبود؟

7. تو آنی کزان یک مگس رنجه‌ای

8. که امروز سالار و سرپنجه‌ای

9. به حالی شوی باز در قعر گور

10. که نتوانی از خویشتن دفع مور

11. دگر دیده چون برفروزد چراغ

12. چو کرم لحد خورد پیه دماغ؟

13. چه پوشیده چشمی ببینی که راه

14. نداند همی وقت رفتن ز چاه

15. تو گر شکر کردی که با دیده‌ای

16. وگرنه تو هم چشم پوشیده‌ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باد صبا باز وزان شد به باغ
* بر گل و گلزار وزیدن گرفت
شعر کامل
مولوی
* خاموش که سرمستم بربست کسی دستم
* اندیشه پریشان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* من نه به اختیار خود می روم از قفای تو
* آن دو کمند عنبرین می کشدم کشان کشان
شعر کامل
کمال خجندی