سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 139

1. دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت

2. غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت

3. خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد

4. مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت

5. دوش چون مشعله شوق تو بگرفت وجود

6. سایه‌ای در دلم انداخت که صد جا بگرفت

7. به دم سرد سحرگاهی من بازنشست

8. هر چراغی که زمین از دل صهبا بگرفت

9. الغیاث از من دل سوخته ای سنگین دل

10. در تو نگرفت که خون در دل خارا بگرفت

11. دل شوریده ما عالم اندیشه ماست

12. عالم از شوق تو در تاب که غوغا بگرفت

13. بربود انده تو صبرم و نیکو بربود

14. بگرفت انده تو جانم و زیبا بگرفت

15. دل سعدی همه ز ایام بلا پرهیزد

16. سر زلف تو ندانم به چه یارا بگرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
* که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد
شعر کامل
حافظ
* سلامت همه آفاق در سلامت توست
* به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
شعر کامل
حافظ
* من خراباتیم و عاشق و دیوانه و مست
* بیشتر زین چه حکایت بکند غمازم
شعر کامل
سعدی