سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 156

1. فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد

2. دودش به سر درآمد و از پای درفتاد

3. مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد

4. فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد

5. رامین چو اختیار غم عشق ویس کرد

6. یک بارگی جدا ز کلاه و کمر فتاد

7. وامق چو کارش از غم عذرا به جان رسید

8. کارش مدام با غم و آه سحر فتاد

9. زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان

10. مست از شراب عشق چو من بی‌خبر فتاد

11. بسیار کس شدند اسیر کمند عشق

12. تنها نه از برای من این شور و شر فتاد

13. روزی به دلبری نظری کرد چشم من

14. زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد

15. عشق آمد آن چنان به دلم درزد آتشی

16. کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد

17. بر من مگیر اگر شدم آشفته دل ز عشق

18. مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد

19. سعدی ز خلق چند نهان راز دل کنی

20. چون ماجرای عشق تو یک یک به درفتاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دریا به دریا همی مرد بود
* رخ ماه و خورشید پر گرد بود
شعر کامل
فردوسی
* در گلستانی کان گلبن خندان بنشست
* سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* دل چو بیناست، چه غم دیده اگر نابیناست؟
* خانه آینه را روشنی از روزن نیست
شعر کامل
صائب تبریزی