سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 223

1. عیب جویانم حکایت پیش جانان گفته‌اند

2. من خود این پیدا همی‌گویم که پنهان گفته‌اند

3. پیش از این گویند کز عشقت پریشانست حال

4. گر بگفتندی که مجموعم پریشان گفته‌اند

5. پرده بر عیبم بپوشیدند و دامن بر گناه

6. جرم درویشی چه باشد تا به سلطان گفته‌اند

7. تا چه مرغم کم حکایت پیش عنقا کرده‌اند

8. یا چه مورم کم سخن نزد سلیمان گفته‌اند

9. دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس

10. دوستی باشد که دردم پیش درمان گفته‌اند

11. ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کرده‌اند

12. حال سرگردانی آدم به رضوان گفته‌اند

13. داغ پنهانم نمی‌بینند و مهر سر به مهر

14. آن چه بر اجزای ظاهر دیده‌اند آن گفته‌اند

15. ور نگفتندی چه حاجت کآب چشم و رنگ روی

16. ماجرای عشق از اول تا به پایان گفته‌اند

17. پیش از این گویند سعدی دوست می‌دارد تو را

18. بیش از آنت دوست می‌دارم که ایشان گفته‌اند

19. عاشقان دارند کار و عارفان دانند حال

20. این سخن در دل فرود آید که از جان گفته‌اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر
* ندانمت که در این دامگه چه افتادست
شعر کامل
حافظ
* ای خوشا خلعت نوروزی بستان افروز
* جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
شعر کامل
وحشی بافقی
* اگر دل توان داشتن شادمان
* به شادی چرا نگذرانی زمان
شعر کامل
فردوسی