سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 301

1. هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر

2. که من از دست تو فردا بروم جای دگر

3. بامدادان که برون می‌نهم از منزل پای

4. حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر

5. هر کسی را سر چیزی و تمنای کسیست

6. ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر

7. زان که هرگز به جمال تو در آیینه وهم

8. متصور نشود صورت و بالای دگر

9. وامقی بود که دیوانه عذرایی بود

10. منم امروز و تویی وامق و عذرای دگر

11. وقت آنست که صحرا گل و سنبل گیرد

12. خلق بیرون شده هر قوم به صحرای دگر

13. بامدادان به تماشای چمن بیرون آی

14. تا فراغ از تو نماند به تماشای دگر

15. هر صباحی غمی از دور زمان پیش آید

16. گویم این نیز نهم بر سر غم‌های دگر

17. بازگویم نه که دوران حیات این همه نیست

18. سعدی امروز تحمل کن و فردای دگر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آدمی مخفیست در زیر زبان
* این زبان پرده‌ست بر درگاه جان
شعر کامل
مولوی
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
* از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
شعر کامل
سعدی