سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 392

1. من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌برم

2. طاقت نمی‌دارم ولی افتان و خیزان می‌برم

3. از دست او جان می‌برم تا افکنم در پای او

4. تا تو نپنداری که من از دست او جان می‌برم

5. تا سر برآورد از گریبان آن نگار سنگ دل

6. هر لحظه از بیداد او سر در گریبان می‌برم

7. خواهی به لطفم گو بخوان خواهی به قهرم گو بران

8. طوعا و کرها بنده‌ام ناچار فرمان می‌برم

9. درمان درد عاشقان صبرست و من دیوانه‌ام

10. نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

11. ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن

12. تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم

13. ای روزگار عافیت شکرت نکردم لاجرم

14. دستی که در آغوش بود اکنون به دندان می‌برم

15. گفتم به پایان آورم در عمر خود با او شبی

16. حالا به عشق روی او روزی به پایان می‌برم

17. سعدی دگربار از وطن عزم سفر کردی چرا

18. از دست آن ترک خطا یرغو به قاآن می‌برم

19. من خود ندانم وصف او گفتن سزای قدر او

20. گل آورند از بوستان من گل به بستان می‌برم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پروای سرد و گرم خزان و بهار نیست
* آن را که همچو سرو و صنوبر قبا یکی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
* که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
شعر کامل
حافظ
* غم مرا دگران بیش می خورند از من
* همیشه روزی من رزق دیگران باشد
شعر کامل
صائب تبریزی