سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 421

1. چون من به نفس خویشتن این کار می‌کنم

2. بر فعل دیگران به چه انکار می‌کنم

3. بلبل سماع بر گل بستان همی‌کند

4. من بر گل شقایق رخسار می‌کنم

5. هر جا که سروقامتی و موی دلبریست

6. خود را بدان کمند گرفتار می‌کنم

7. گر تیغ برکشند عزیزان به خون من

8. من همچنان تأمل دیدار می‌کنم

9. هیچم نماند در همه عالم به اتفاق

10. الا سری که در قدم یار می‌کنم

11. آن‌ها که خوانده‌ام همه از یاد من برفت

12. الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم

13. چون دست قدرتم به تمنا نمی‌رسد

14. صبر از مراد نفس به ناچار می‌کنم

15. همسایه گو گواهی مستی و عاشقی

16. بر من مده که خویشتن اقرار می‌کنم

17. من بعد از این نه زهد فروشم نه معرفت

18. کان در ضمیر نیست که اظهار می‌کنم

19. جانست و از محبت جانان دریغ نیست

20. اینم که دست می‌دهد ایثار می‌کنم

21. زنار اگر ببندی سعدی هزار بار

22. به زان که خرقه بر سر زنار می‌کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
* نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
شعر کامل
حافظ
* لاله‌اش از سیلیت نیلوفری شد آه آه
* ای معلم شرم از آن رویت نشد رویت سیاه
شعر کامل
وحشی بافقی
* گر روز حشر پرده ز رویش برافکنند
* ایزد به روی بنده نیارد گناه را
شعر کامل
نظیری نیشابوری