سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 534

1. دیدی که وفا به جا نیاوردی

2. رفتی و خلاف دوستی کردی

3. بیچارگیم به چیز نگرفتی

4. درماندگیم به هیچ نشمردی

5. من با همه جوری از تو خشنودم

6. تو بی گنهی ز من بیازردی

7. خود کردن و جرم دوستان دیدن

8. رسمیست که در جهان تو آوردی

9. نازت ببرم که نازک اندامی

10. بارت بکشم که نازپروردی

11. ما را که جراحتست خون آید

12. درد تو چنم که فارغ از دردی

13. گفتم که نریزم آب رخ زین بیش

14. بر خاک درت که خون من خوردی

15. وین عشق تو در من آفریدستند

16. هرگز نرود ز زعفران زردی

17. ای ذره تو در مقابل خورشید

18. بیچاره چه می‌کنی بدین خردی

19. در حلقه کارزار جان دادن

20. بهتر که گریختن به نامردی

21. سعدی سپر از جفا نیندازد

22. گل با گیه‌ست و صاف با دردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلش یکسر به رنگ ارغوان بود
* ولیکن با نشاط زعفران بود
شعر کامل
وحشی بافقی
* از تنگی دل است که کم گریه می کنم
* مینای غنچه زود نریزد گلاب را
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
* همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
شعر کامل
سعدی