سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 535

1. مپرس از من که هیچم یاد کردی

2. که خود هیچم فرامش می‌نگردی

3. چه نیکوروی و بدعهدی که شهری

4. غمت خوردند و کس را غم نخوردی

5. چرا ما با تو ای معشوق طناز

6. به صلحیم و تو با ما در نبردی

7. نصیحت می‌کنندم سردگویان

8. که برگرد از غمش بی روی زردی

9. نمی‌دانند کز بیمار عشقت

10. حرارت بازننشیند به سردی

11. ولیکن با رقیبان چاره‌ای نیست

12. که ایشان مثل خارند و تو وردی

13. اگر با خوبرویان می‌نشینی

14. بساط نیک نامی درنوردی

15. دگر با من مگوی ای باد گلبوی

16. که همچون بلبلم دیوانه کردی

17. چرا دردت نچیند جان سعدی

18. که هم دردی و هم درمان دردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
* چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* چون صدف هرکس که دندان بر سر دندان نهد
* سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
* ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را
شعر کامل
سعدی