سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 538

1. گفتم آهن دلی کنم چندی

2. ندهم دل به هیچ دلبندی

3. وان که را دیده در دهان تو رفت

4. هرگزش گوش نشنود پندی

5. خاصه ما را که در ازل بوده‌ست

6. با تو آمیزشی و پیوندی

7. به دلت کز دلت به درنکنم

8. سختتر زین مخواه سوگندی

9. یک دم آخر حجاب یک سو نه

10. تا برآساید آرزومندی

11. همچنان پیر نیست مادر دهر

12. که بیاورد چون تو فرزندی

13. ریش فرهاد بهترک می‌بود

14. گر نه شیرین نمک پراکندی

15. کاشکی خاک بودمی در راه

16. تا مگر سایه بر من افکندی

17. چه کند بنده‌ای که از دل و جان

18. نکند خدمت خداوندی

19. سعدیا دور نیک نامی رفت

20. نوبت عاشقیست یک چندی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معلّم چون تو شوخی را ندانست
* بجز درس جفا تعلیم کردن
شعر کامل
جامی
* فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم
* که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* فقر ظاهر مبین که حافظ را
* سینه گنجینه محبت اوست
شعر کامل
حافظ