سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 537

1. چه باز در دلت آمد که مهر برکندی

2. چه شد که یار قدیم از نظر بیفکندی

3. ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست

4. هنوز وقت نیامد که بازپیوندی

5. بود که پیش تو میرم اگر مجال بود

6. و گر نه بر سر کویت به آرزومندی

7. دری به روی من ای یار مهربان بگشای

8. که هیچ کس نگشاید اگر تو دربندی

9. مرا و گر همه آفاق خوبرویانند

10. به هیچ روی نمی‌باشد از تو خرسندی

11. هزار بار بگفتم که چشم نگشایم

12. به روی خوب ولیکن تو چشم می‌بندی

13. مگر در آینه بینی و گر نه در آفاق

14. به هیچ خلق نپندارمت که مانندی

15. حدیث سعدی اگر کائنات بپسندند

16. به هیچ کار نیاید گرش تو نپسندی

17. مرا چه بندگی از دست و پای برخیزد

18. مگر امید به بخشایش خداوندی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد
* حاصل بی حاصلی نبود به جز شرمندگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بدست
* تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبدست
شعر کامل
سعدی
* ره نیکمردان آزاده گیر
* چو استاده‌ای دست افتاده‌گیر
شعر کامل
سعدی