سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 581

1. همی‌زنم نفس سرد بر امید کسی

2. که یاد ناورد از من به سال‌ها نفسی

3. به چشم رحم به رویم نظر همی‌نکند

4. به دست جور و جفا گوشمال داده بسی

5. دلم ببرد و به جان زینهار می‌ندهد

6. کسی به شهر شما این کند به جای کسی

7. به هر چه درنگرم نقش روی او بینم

8. که دیده در همه عالم بدین صفت هوسی

9. به دست عشق چه شیر سیه چه مورچه‌ای

10. به دام هجر چه باز سفید چه مگسی

11. عجب مدار ز من روی زرد و ناله زار

12. که کوه کاه شود گر برد جفای خسی

13. بر آستان وصالت نهاده سر سعدی

14. بر آستین خیالت نبوده دسترسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تین و زیتونی که یزدان خورده در قرآن قسم
* فهم‌ آن زاوّل‌ که قصدش چیست زین زیتون و تین
شعر کامل
قاآنی
* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
* کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
شعر کامل
مولوی