سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 62

1. ای لعبت خندان لب لعلت که مزیده‌ست؟

2. وی باغ لطافت به رویت که گزیده‌ست؟

3. نیکوتر از این میوه همه عمر که خورده‌ست؟

4. شیرین‌تر از این خربزه هرگز که چشیده‌ست؟

5. ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان

6. دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست

7. این خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است

8. یا توت سیاهست که بر جامه چکیده‌ست

9. با جمله برآمیزی و از ما بگریزی

10. جرم از تو نباشد گنه از بخت رمیده‌ست

11. نیکست که دیوار به یک بار بیفتاد

12. تا هیچ کس این باغ نگویی که ندیده‌ست

13. بسیار توقف نکند میوه بر بار

14. چون عام بدانست که شیرین و رسیده‌ست

15. گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد

16. و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست

17. در دجله که مرغابی از اندیشه نرفتی

18. کشتی رود اکنون که تتر جسر بریده‌ست

19. رفت آن که فقاع از تو گشاییم دگربار

20. ما را بس از این کوزه که بیگانه مکیده‌ست

21. سعدی در بستان هوای دگری زن

22. وین کشته رها کن که در او گله چریده‌ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چندین هزار شیشه دل را به سنگ زد
* افسانه ای است این که دل یار نازک است
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره
* هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* وقت مرگ آمد ز رحمت بر سر بالین من
* تلخ شد کام حسود از مردن شیرین من
شعر کامل
فروغی بسطامی