سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 66

1. هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست

2. عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست

3. نه هر آن چشم که بینند سیاهست و سپید

4. یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصرست

5. هر که در آتش عشقش نبود طاقت سوز

6. گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پرست

7. گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست

8. خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست

9. آدمی صورت اگر دفع کند شهوت نفس

10. آدمی خوی شود ور نه همان جانورست

11. شربت از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ

12. بده ای دوست که مستسقی از آن تشنه‌ترست

13. من خود از عشق لبت فهم سخن می‌نکنم

14. هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکرست

15. ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست

16. خصم آنم که میان من و تیغت سپرست

17. من از این بند نخواهم به درآمد همه عمر

18. بند پایی که به دست تو بود تاج سرست

19. دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست

20. ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطرست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه
* که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
شعر کامل
حافظ
* عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
* از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
شعر کامل
مولوی
* شاه‌نشین چشم من تکیه گه خیال توست
* جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
شعر کامل
حافظ