سعدی_گلستانباب سوم - در فضيلت قناعت (فهرست)

حکایت (1)

خواهنده مغربی در صف بزازان حلب میگفت: ای خداوندان نعمت اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت، رسم سئوال ار جهان برخاستی

1. ای قناعت توانگرم گردان

2. که ورای تو هیچ نعمت نیست

3. کنج صبر اختیار لقمانست

4. هرکرا صبر نیست حکمت نیست


بعدی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به گوش تو گر نام من بگذرد
* دم و جان و خون و دلت بفسرد
شعر کامل
فردوسی
* گرمم ز آتش دل زان سان که گر درین تب
* پهلو نهم به بستر دودم ز بستر آید
شعر کامل
جامی
* بستان ز خلق خام و بده پخته در عوض
* سر گرم خوش معاملگی چون تنور باش
شعر کامل
صائب تبریزی