سعدی_گلستانباب چهارم - در فوائد خاموشي (فهرست)

حکایت (2)

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت: ای پدر فرمان تراست نگویم ولیکن خواهم که مرا بر فائده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست گفت: تا مصیبت دو نشود. یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه

1. مگوانده خویش با دشمنان

2. که لاحول گویند شادی کنان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زخم خونینم اگر به نشود به باشد
* خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست
شعر کامل
سعدی
* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز
* گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری