سعدی_مواعظغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 17

1. چون عیش گدایان به جهان سلطنتی نیست

2. مجموعتر از ملک رضا مملکتی نیست

3. گر منزلتی هست کسی را مگر آنست

4. کاندر نظر هیچکسش منزلتی نیست

5. هرکس صفتی دارد و رنگی و نشانی

6. تو ترک صفت کن که ازین به صفتی نیست

7. پوشیده کسی بینی فردای قیامت

8. کامروز برهنست و برو عاریتی نیست

9. آنکس که درو معرفتی هست کدامست؟

10. آنست که با هیچکسش معرفتی نیست

11. سنگی و گیاهی که در آن خاصیتی هست

12. از آدمیی به که درو منفعتی نیست

13. درویش تو در مصلحت خویش ندانی

14. خوش باش اگرت نیست که بی‌مصلحتی نیست

15. آن دوست نباشد که شکایت کند از دوست

16. بر خون که دلارام بریزد دیتی نیست

17. راه ادب اینست که سعدی به تو آموخت

18. گر گوش بداری به ازین تربیتی نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک ذره وفا را به دوعالم نفروشیم
* هرچند درین عهد خریدار ندارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* رنگ خون دشمنان بر پیکر شمشیرشان
* راست گویی چون شقایق رسته بر نیلوفرست
شعر کامل
امیر معزی
* خوش آن زمان که به بویش نهفته می نگرم
* چو سوی من نگرد، پس نظر بگردانم
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی