سعدی_مواعظغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 19

1. صبحدمی که برکنم، دیده به روشناییت

2. بر در آسمان زنم، حلقهٔ آشناییت

3. سر به سریر سلطنت، بنده فرو نیاورد

4. گر به توانگری رسد، نوبتی از گداییت

5. پرده اگر برافکنی، وه که چه فتنه‌ها رود

6. چون پس پرده می‌رود اینهمه دلرباییت

7. گوشهٔ چشم مرحمت بر صف عاشقان فکن

8. تا شب رهروان شود، روز به روشناییت

9. خلق جزای بد عمل، بر در کبریای تو

10. عرضه همی دهند و ما، قصهٔ بی‌نواییت

11. سر ننهند بندگان، بر خط پادشاه اگر

12. سر ننهد به بندگی، بر خط پادشاییت

13. وقتی اگر برانیم، بندهٔ دوزخم بکن

14. کاتش آن فرو کشد، گریه‌ام از جداییت

15. راه تو نیست سعدیا، کمزنی و مجردی

16. تا به خیال در بود، پیری و پارساییت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
* که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
شعر کامل
حافظ
* یا رب این بوی خوش از روضه جان می‌آید
* یا نسیمیست کز آن سوی جهان می‌آید
شعر کامل
مولوی
* عالم شهر گو مرا وعظ مگو که نشنوم
* پیر محله گو مرا توبه مده که بشکنم
شعر کامل
سعدی