سعدی_مواعظغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 61

1. پاکیزه روی را که بود پاکدامنی

2. تاریکی از وجود بشوید به روشنی

3. گر شهوت از خیال دماغت به در رود

4. شاهد بود هر آنچه نظر بر وی افکنی

5. ذوق سماع مجلس انست به گوش دل

6. وقتی رسد که گوش طبیعت بیا کنی

7. بسیار برنیاید، شهوت پرست را

8. کش دوستی شود متبدل به دشمنی

9. خواهی که پای بسته نگردی به دام دل

10. با مرغ شوخ دیده مکن همنشیمنی

11. شاخی که سر به خانهٔ همسایه می‌برد

12. تلخی برآورد مگرش بیخ برکنی

13. زنهار گفتمت قدم معصیت مرو

14. ورنه نزیبدت که دم معرفت زنی

15. سعدی هنر نه پنجهٔ مردم شکستن است

16. مردی درست باشی اگر نفس بشکنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با خیال یار صحبت داشتن خوش دولتی است
* می برم غیرت بر آن عاشق که تنها می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* خیال در همه عالم برفت و بازآمد
* که از حضور تو خوشتر ندید جایی را
شعر کامل
سعدی
* از نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد
* از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن
شعر کامل
صائب تبریزی