سعدی_مواعظقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 10 - در نصیحت و ستایش

1. جهان بر آب نهادست و زندگی بر باد

2. غلام همت آنم که دل بر او ننهاد

3. جهان نماند و خرم روان آدمیی

4. که بازماند ازو در جهان به نیکی یاد

5. سرای دولت باقی نعیم آخرت است

6. زمین سخت نگه کن چو می‌نهی بنیاد

7. کدام عیش درین بوستان که باد اجل

8. همی برآورد از بیخ قامت شمشاد

9. وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل

10. چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد

11. بسی برآید و بی‌ما فرو رود خورشید

12. بهارگاه و خزان باشد و دی و مرداد

13. برین چه می‌گذرد دل منه که دجله بسی

14. پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد

15. گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم

16. ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد

17. نگویمت به تکلف فلان دولت و دین

18. سپهر مجد و معالی جهان دانش و داد

19. یکی دعا کنمت بی‌رعونت از سر صدق

20. خدات در نفس آخرین بیامرزاد

21. تو آن برادر صاحبدلی که مادر دهر

22. به سالها چو تو فرزند نیکبخت نزاد

23. به روزگار تو ایام دست فتنه ببست

24. به یمن تو در اقبال بر جهان بگشاد

25. دلیل آنکه تو را از خدای نیک افتد

26. بسست خلق جهان را که از تو نیک افتاد

27. بسی به دیدهٔ حسرت ز پس نگاه کند

28. کسی که برگ قیامت ز پیش نفرستاد

29. همین نصیحت من پیش گیر و نیکی کن

30. که دانم از پس مرگم کنی به نیکی یاد

31. نداشت چشم بصیرت که گرد کرد و نخورد

32. ببرد گوی سعادت که صرف کرد و بداد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ثمر در پای خود افشاندن از هر نخل می آید
* خوشانخلی که فیض خود به جای دور می بارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
* برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم
شعر کامل
سعدی
* چون صدف در پرده های دل نهفتم اشک را
* گوهر خود را به هر بیدرد ننمودم چو شمع
شعر کامل
صائب تبریزی