سعدی_مواعظقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 29 - تغزل در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان

1. نظر دریغ مدار از من ای مه منظور

2. که مه دریغ نمی‌دارد از خلایق نور

3. به چشم نیک نگه کرده‌ام تو را همه وقت

4. چرا چو چشم بد افتاده‌ام ز روی تو دور

5. تو را که درد نبودست جان من همه عمر

6. چو دردمند بنالد نداریش معذور

7. تن درست چه داند به خواب نوشین در

8. که شب چگونه به پایان همی برد رنجور؟

9. مرا که سحر سخن در همه جهان رفتست

10. ز سحر چشم تو بیچاره مانده‌ام مسحور

11. دو رسته لؤلؤ منظوم در دهان داری

12. عبارت لب شیرین چو لؤلؤ منثور

13. اگر نه وعدهٔمؤمنبه آخرت بودی

14. زمین پارس بهشتست گفتمی و تو حور

15. تو بر سمندی و بیچارگان اسیر کمند

16. کنار خانهٔ زین بهره‌مند و ما مهجور

17. تو پارسایی و رندی به هم کنی سعدی

18. میسرت نشود مست باش یا مستور

19. چنین سوار درین عرصهٔ ممالک پارس

20. ملک چگونه نباشد مظفر و منصور؟

21. اجل و اعظم آفاق شمس دولت و دین

22. که برد گوی نکو نامی از ملوک و صدور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما را به کوچه غلط انداختن چرا
* دل را بغیر زلف پریشان که می برد
شعر کامل
صائب تبریزی
* وفا خار ره است، ارنه برای آشیان ما
* به هر گلشن که باشد، مشت خاری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
* تو را که گفت که در روی خوب حیران باش
شعر کامل
حافظ