سعدی_مواعظقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 31 - در وصف شیراز

1. خوشا سپیده‌دمی باشد آنکه بینم باز

2. رسیده بر سر الله اکبر شیراز

3. بدیده بار دگر آن بهشت روی زمین

4. که بار ایمنی آرد نه جور قحط و نیاز

5. نه لایق ظلماتست بالله این اقلیم

6. که تختگاه سلیمان بدست و حضرت راز

7. هزار پیر و ولی بیش باشد اندر وی

8. که کعبه بر سر ایشان همی کند پرواز

9. به ذکر و فکر و عبادت به روح شیخ کبیر

10. به حق روزبهان و به حق پنج نماز

11. که گوش دار تو این شهر نیکمردان را

12. ز دست ظالم بد دین و کافر غماز

13. به حق کعبه و آن کس که کرد کعبه بنا

14. که دار مردم شیراز در تجمل و ناز

15. هر آن کسی که کند قصد قبةالاسلام

16. بریده باد سرش همچو زر و نقره به گاز

17. که سعدی از حق شیراز روز و شب می‌گفت

18. که شهرها همه بازند و شهر ما شهباز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر چمن پیرا ز آزادی نمی گردیم بار
* از دل صد پاره باشد چون صنوبر رزق ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* بی‌نیازی را که هم دل تفته بینی هم جگر
* شرب عزلت هم تباشیرش دهد هم ناردان
شعر کامل
خاقانی
* هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
* وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
شعر کامل
مولوی