صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1030

1. خانه تن را به جان آباد کردن مشکل است

2. بر سر ریگ روان بنیاد کردن مشکل است

3. بیستون پهلو تهی از تیشه فرهاد کرد

4. پنجه در سر پنجه فولاد کردن مشکل است

5. دل سیه ناگشته در احیای او تعجیل کن

6. ورنه خون مرده را ایجاد کردن مشکل است

7. چون به پای خود برون آیم من از زندان عشق؟

8. زین دبستان طفل را آزاد کردن مشکل است

9. نیست ممکن باده گلگون به حال آرد مرا

10. خانه خود را به سیل آباد کردن مشکل است

11. بی خموشی نیست ممکن دل زبان آور شود

12. شمع روشن در گذار باد کردن مشکل است

13. آه کز نازک مزاجی پیش آن بیدادگر

14. بستن لب مشکل و فریاد کردن مشکل است

15. ای ستمگر دست از اصلاح خط کوتاه کن

16. خامه داخل در خط استاد کردن مشکل است

17. ای که گویی در حریم کعبه ما را یاد کن

18. در حریم وصل خود را یاد کردن مشکل است

19. نیست آسان بر هوای نفس خود غالب شدن

20. چون سلیمان تختگاه از باد کردن مشکل است

21. می توانم خاک نومیدی به چشم دام زد

22. خون ز وحشت در دل صیاد کردن مشکل است

23. می توانم خاک نومیدی به چشم دام زد

24. خون ز وحشت در دل صیاد کردن مشکل است

25. گر نپردازد به حال سینه درد و داغ عشق

26. صائب این ویرانه را آباد کردن مشکل است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یافتم روشندلی از گریه های نیمشب
* خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب
شعر کامل
رهی معیری
* جفا می‌کن جفایت جمله لطف است
* خطا می‌کن خطای تو صواب است
شعر کامل
مولوی
* چون پستهٔ شیرینت شوری چو شکر دارد
* هر لحظه به شیرینی شوری دگر انگیزد
شعر کامل
عطار