صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1063

1. بی سؤال احسان به درویشان سخاوت کردن است

2. لب گشودن رخنه در ناموس همت کردن است

3. سرکشی بر آتش خشم است دامان صبا

4. خاکساری خاک در چشم عداوت کردن است

5. هست اگر درگاه فردوس برین را حلقه ای

6. قامت چون تیر را خم از عبادت کردن است

7. با قد خم گشته آسودن درین وحشت سرا

8. در ته دیوار مایل خواب راحت کردن است

9. آفتاب عمرش آمد بر لب بام و هنوز

10. خواجه مغرور سرگرم عمارت کردن است

11. سر فرو بردن به یاد دوست در جیب کفن

12. در ته یک پیرهن با یار خلوت کردن است

13. نفس سرکش را تهیدستی عنانداری کند

14. از فقیری شکوه کردن کفر نعمت کردن است

15. گر چه می رنجند صائب از حدیث راست خلق

16. دشمنی با دوستان ترک نصیحت کردن است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با مدعی بگوی که ما خود شکسته‌ایم
* محتاج نیست پنجه که با ما درافکنی
شعر کامل
سعدی
* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* برگ خرمایم که از من باد زن سازند خلق
* باد سردم در لب است و ریز ریز اجزای من
شعر کامل
خاقانی