صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1083

1. خاکساری تا دلیل جان آگاه من است

2. می کند هموار هر چاهی که در راه من است

3. مشت بر خارا زدن، بازوی خود رنجاندن است

4. می کند با خویش بد هر کس که بدخواه من است

5. انتقام از دشمن عاجز به نیکی می کشم

6. می کنم سرسبز خاری را که در راه من است

7. خصم می پیچد به خویش از بردباری های من

8. این خروش سیل از دیوار کوتاه من است

9. بلبل از غیرت به خون من گواهی می دهد

10. ورنه هر برگی درین گلشن هواخواه من است

11. دشت مجنون آهنین پایی ندارد همچو من

12. دود از هر جا که برخیزد قدمتگاه من است

13. این جواب آن غزل صائب که می گوید کلیم

14. هر چه جانکاه است در این راه، دلخواه من است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
* که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار
شعر کامل
سعدی
* اگر خدای نباشد ز بنده‌ای خشنود
* شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
شعر کامل
سعدی
* کسی که عیب ترا پیش چشم بنگارد
* ببوس دیده او را که بر تو حق دارد
شعر کامل
صائب تبریزی