صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1095

1. آفتاب آتشین رخسار، داغ حسن اوست

2. شمع یک پروانه پای چراغ حسن اوست

3. داروی بیهوشی ارباب بینش گشته است

4. گر چه خط عنبرین درد ایاغ حسن اوست

5. گر چه از خط آفتابش روی در زردی گذاشت

6. همچنان ناز بهاران در دماغ حسن اوست

7. هیچ پروایی ندارد از نسیم آه سرد

8. روغن خورشید گویا در چراغ حسن اوست

9. آن که مژگانش ترازو می شد از دل خلق را

10. این زمان خار سر دیوار باغ حسن اوست

11. همچو صائب بلبلی کز نغمه اش خون می چکد

12. روزگاری شد که در بیرون باغ حسن اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آدمیت حسن گندم گون پسندیدن بود
* هر که باشد این مذاقش در حساب آدمی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* کدام آلاله می‌بویم که مغزم عنبرآگین شد
* چه ریحان دسته بندم چون جهان گلزار می‌بینم
شعر کامل
سعدی
* فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
* عشرت امروز بی اندیشه فرداخوش است
شعر کامل
صائب تبریزی