صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1127

1. دل به دست آن نگار شوخ و شنگ افتاده است

2. طفل بازیگوش را آتش به چنگ افتاده است

3. یک جهان کام از دهان نوخطی دارم طمع

4. وقت من در عاشقی بسیار تنگ افتاده است

5. جامه در نیل مصیبت زن که آن چشم کبود

6. چون بلای آسمان، فیروز جنگ افتاده است

7. در میان دارد دل تنگ مرا آسودگی

8. این شرر در ساعت سنگین به سنگ افتاده است

9. حال دل در حلقه آن زلف می داند که چیست

10. هر مسلمانی که در قید فرنگ افتاده است

11. از حضور دل مرا در دامن صحرا مپرس

12. دامن معشوق عاشق را به چنگ افتاده است

13. در صدف دارد خبر از اضطراب گوهرم

14. بحرپیمایی که در کام نهنگ افتاده است

15. تنگدستی نفس را در حلقه فرمان کشید

16. راست سازد مار را راهی که تنگ افتاده است

17. جبهه واکرده زنهار از تهیدستان مجو

18. سفره دارد از بغل، دستی که تنگ افتاده است

19. خانه آرایی نگردد سنگ راه اهل دل

20. سیل در قطع منازل بی درنگ افتاده است

21. در ته یک پیرهن محشور باشد با پلنگ

22. هر که را صائب ز قسمت خلق تنگ افتاده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یافتم روشندلی از گریه های نیمشب
* خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب
شعر کامل
رهی معیری
* نخل قد تو به باغی که خرامان گردد
* سرو در زیر پر فاخته پنهان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم
* همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم
شعر کامل
سعدی