صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1147

1. از خط شبرنگ حسن یار صد چندان شده است

2. کز ته هر حلقه خورشید دگر تابان شده است

3. می مکد چون شمع تا روز جزا انگشت خویش

4. هر که بر خوان وصال او شبی مهمان شده است

5. آسمان از کهکشان در حلقه زنار اوست

6. ناخدا ترسی که ما را رهزن ایمان شده است

7. از دو عام می برد نظارگی را دیدنش

8. حسن بالا دست این یوسف چه باسامان شده است

9. دیده بد دور ازین یوسف که دور آسمان

10. در زمان حسن او یک دیده حیران شده است

11. دل ز شوخی در تن خاکی نمی گیرد قرار

12. این شرر در سینه خارا سبک جولان شده است

13. پنجه فولاد را از چرب نرمی می بریم

14. از رگ ما نیشتر بسیار رو گردان شده است

15. خنده شادی خطر بسیار دارد در کمین

16. پسته زیر پوست از چشم بدان پنهان شده است

17. یاد ما کردن چه سود اکنون که آن کنج دهن

18. از غبار خط مشکین گوشه نسیان شده است

19. از ملاقات گرانجانان درین وحشت سرا

20. سود ما این بس که ترک زندگی آسان شده است

21. من به این سرگشتگی صائب به منزل چون رسم؟

22. در بیابانی که چندین خضر سرگردان شده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مگر خواهد گشادن باغ شاخ ارغوان را خون
* که نرگس تشت زر بر دست و گلبن نیشتر دارد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی
* بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
شعر کامل
حافظ
* گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
* خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شعر کامل
حافظ