صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1158

1. تنگ خلقی شعله دوزخ سرشتی بوده است

2. جبهه وا کرده صحرای بهشتی بوده است

3. اعتباری را که در خوبی سرآمد گشته بود

4. ما به چشم عاقبت دیدیم زشتی بوده است

5. دور باش صد بلا گردید درد و داغ عشق

6. غوطه خوردن در دل آتش بهشتی بوده است

7. در سر زاهد به غیر از خودپرستی هیچ نیست

8. این کدوی پوچ، قندیل کنشتی بوده است

9. از لحد خوابش نگردد تلخ چون تن پروران

10. بستر و بالین هر کس خاک و خشتی بوده است

11. شور لیلی از سر مجنون به جان دادن نرفت

12. پیچ و تاب عشق، خط سرنوشتی بوده است

13. چرخ مینایی که عقل پیر یک دهقان اوست

14. از سواد بیکران عشق، کشتی بوده است

15. قامتش خم گشت و نگذارد قدم در راه راست

16. راستی صائب عجب غفلت سرشتی بوده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
* به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
شعر کامل
حافظ
* دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
* که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
شعر کامل
حافظ
* عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
* در همه عالم چنین عشقی که دید
شعر کامل
مولوی