صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1166

1. در بهشت است آن که چشمش از جهان پوشیده است

2. بر سر گنج است پایی کز طلب خوابیده است

3. گوشه عزلت ز صحبت ها مرا دلسرد کرد

4. خاک ساحل توتیای چشم طوفان دیده است

5. دل که چون سی پاره از کثرت پریشان گشته بود

6. جمع گردیده است تا صحبت ز هم پاشیده است

7. آرزو را در دل هر کس که برق عشق سوخت

8. فارغ از نشو و نما چون موی آتش دیده است

9. حسن مغرور تو بی پرواست، ورنه آفتاب

10. در دل هر ذره از کوچکدلی گنجیده است

11. زان ز عرض حال خاموشم که خوی تند او

12. روی آتش را مکرر بر زمین مالیده است

13. کرد هر کس را که چشم عاقبت بین تربیت

14. در ترازوی قیامت خویش را سنجیده است

15. از زر و سیم است صائب برگ عیش ممسکان

16. سکه خندان است تا بر سیم و زر چسبیده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بد عهدی عمر بین، که گل ده روزه
* سر بر زد و غنچه گشت و بشکفت و بریخت
شعر کامل
عراقی
* عاشق خود گر کشی بجرم محبت
* بیشتر از من کس این گناه ندارد
شعر کامل
کمال خجندی
* زاهدان تیغ زبان برخاکساران می کشند
* در زمین نرم طوفان می کند جاروب خشک
شعر کامل
صائب تبریزی