صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1340

1. هر که از عالم مجرد شد غم عالم نداشت

2. مالک دینار شد هر کس که یک در هم نداشت

3. گوهر مقصود را در دامن همت نیافت

4. رخنه دل را صدف یک چند تا محکم نداشت

5. این زمان هر آدمی صد دیو را ره می زند

6. رفت آن عهدی که شیطان بیم از آدم نداشت

7. شد فلک در روزگار این خسیسان تنگ چشم

8. ورنه هرگز آفتابش چشم بر شبنم نداشت

9. این جواب آن غزل صائب که می گوید نقی

10. پا به زنجیر جنون چون من کسی محکم نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غصه ام خیزد، کای دل، سخن صبر کنی
* وه چرا گویی از آن چیز که نتوانی کرد؟
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* چو عطرسای شود زلف سنبل از دم باد
* تو قیمتش به سر زلف عنبری بشکن
شعر کامل
حافظ
* من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم
* بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
شعر کامل
حافظ