صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1443

1. شب هجران دلم از ناله حسرت شادست

2. چه توان کرد که فریاد رسم فریادست

3. رتبه عشق ز معشوق بلندی گیرد

4. قمری از طعنه کوته نظران آزادست

5. کار با جذبه عشق است عزیزان، ورنه

6. بوی پیراهن یوسف گرهی بر بادست

7. سهل کاری است به فتراک سر ما بستن

8. صید را زنده گرفتن هنر صیادست

9. از سواد ورق لاله چنین شد روشن

10. که سیه بختی و خونین جگری همزادست

11. هر متاعی که بود قیمت و قدری دارد

12. آنچه با خاک برابر شده استعدادست

13. لوح تعلیم ز آیینه به پیشش مگذار

14. طوطی خط تو در مشق سخن استادست

15. آفرین بر قلم نافه گشایت صائب

16. که ز تردستی او ملک سخن آبادست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* به سان‌ گوی کردم دل که دیدم آن صنم دارد
* زسنبل زلف چون چوگان و ازگل چهره چون میدان
شعر کامل
امیر معزی
* به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
* به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
شعر کامل
حافظ