صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1490

1. گر چه رویش ز لطافت ز نظر پنهان است

2. هر که را می نگرم در رخ او حیران است

3. می توان خواند ز پشت لب او بی گفتار

4. سخنی چند که در زیر لبش پنهان است

5. حسن او پا به رکاب از خط مشکین شد و باز

6. فتنه مشغول صف آرایی آن مژگان است

7. دل عاشق شود از پرده ناموس سیاه

8. این چراغی است که مرگش به ته دامان است

9. چرخ یک حلقه چشم است و زمین مردمکش

10. دو جهان زیروزبر چون دو صف مژگان است

11. شاهدی نیست سزاوار تماشا، ورنه

12. در گل تیره ما آینه ها پنهان است

13. ریشه نخل کهنسال فزون می باشد

14. حرص با طول امل لازمه پیران است

15. صائب از دیدن خوبان نتوان دل برداشت

16. ورنه برداشتن دل ز جهان آسان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر به ظاهر چون شراب کهنه افتادم زجوش
* دربهارفکر،جوش ارغوان دارم هنوز
شعر کامل
صائب تبریزی
* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی