صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1646

1. بنفشه پیش خطت قفل بر زبان انداخت

2. گهر ز شرم لبت سنگ در دهان انداخت

3. ز سنگ تفرقه یک شیشه درست نماند

4. چه فتنه بود که زلف تو در میان انداخت

5. کدام سینه هدف شد، که ناوکش خود را

6. نفس گداخته در خانه کمان انداخت

7. گلاب صبح قیامت کجا به هوش آرد؟

8. مرا که حیرت دیدار از زبان انداخت

9. اگر به دامن همت غبار نشیند

10. ز آسیای فلک آب می توان انداخت

11. ازان به دیده خورشید، عشق سوزن زد

12. که طرح بوسه بر آن خاک آستان انداخت

13. فسردگی نفس شعله را گره زده بود

14. سپند، زمزمه عشق در میان انداخت

15. به کلک قدرت صائب شکستگی مرساد!

16. که طرز حافظ شیراز در میان انداخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشم از گریه خود، گر چه همه خون دل است
* زانکه بوی تو ز هر قطره خون می آید
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم
* دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم
شعر کامل
حافظ
* پیری اگر چه گوهر دندان ز من گرفت
* شادم که بی نیاز مرا از خلال کرد
شعر کامل
صائب تبریزی